تنفیذ قراردادها را باید با این توضیح آغاز نمود که طبق حقوق ایران و از دیدگاه صرف حقوقی، قرارداد با امضاء طرفین نافذ و برای آنها لازمالاجراست لذا آنچه تحت عنوان تنفیذ قرارداد(Effectiveness) و شروط آن مورد بحث قرار میگیرد باید در قالب مقررات ایران قابل توجیه و بحث باشد. موکول نمودن تاریخ تنفیذ قرارداد، به زمانی موخر بر امضاء آن در قالب دو نهاد متفاوت حقوقی قابل توجیه است:
الف) شرط ضمن عقد: طرفین قصد دارند بدون ایجاد تعهدات اصلی مندرج در قرارداد برای خود، قرارداد را امضاء و انجام تعهدات اصلی را به تحقق شرایطی منوط نمایند. با تحقق شرایط مورد توافق طرفین، انجام سایر تعهدات قراردادی از سوی آنها ضرورت دارد. در اینصورت قرارداد از تاریخ امضاء منعقد و برای طرفین آن لازمالاجراست اما شروع به انجام تعهدات اصلی منوط و مشروط به انجام شروط ابتدایی (مانند پرداخت پیشپرداخت، ارائه تضمین انجام تعهدات و یا بازگشایی اعتبار اسنادی) است و تا آن تاریخ هر یک از طرفین تنها ملتزم به انجام تعهد مربوط به خود در قالب آن شروط میباشند. چنانچه یک طرف از انجام تعهدات خود سرباز زند، طرف دیگر، وفق مقررات قانون مدنی، تنها میتواند الزام ایشان به انجام آن تعهد را درخواست نماید. همچنین در اینصورت میتوان برای هر یک از طرفین حق فسخ قرارداد را لحاظ نمود.
ب) عقد معلق: طرفین با امضاء قرارداد، قصد خود مبنی بر انشاء آن را عنوان میدارند اما ایجاد آثار عقد و انجام تعهدات اصلی را به تحقق شرایطی منوط نمایند با این هدف که در صورت عدم حصول آن شرایط ظرف مدت مقرر، عقد از اساس تشکیل نگردد. در این فرض در صورت عدم وقوع شرط/ شروط نمیتوان متعهد را ملزم به انجام آن کرد. مبنای الزام طرفین به انجام شروط معلقعلیه، قصد آنها به ایجاد آثار عقد است.
در قراردادهایی که به زبان انگلیسی نگاشته میشود، در اغلب موارد از اصطلاح Effectiveness برای هر دو مورد پیشگفته استفاده میشود اما به اقتضای توافق صورت گرفته، نتیجه ناشی از عدم تحقق شروط، متفاوت خواهد بود و دقت در نگارش آن از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا دقیقا همین موضوع است که روابط طرفین را در مرحله بعد از عدم امکان انجام/ تحقق شروط هدایت میکند و هر یک دارای معایب و مزایای خاص خود میباشد.